فروشگاه – ذخیره کردن اختصاصی داخلی شجاع خلیل زاده

فروشگاه – ذخیره کردن: اختصاصی داخلی شجاع خلیل زاده ekhtesasi dakheli shojae khalil zadeh varzeshi-Football iran – bartar Football iran

  • خرید کتاب از گوگل
  • چاپ کتاب PDF
  • خرید کتاب از آمازون
  • خرید کتاب زبان اصلی
  • دانلود کتاب خارجی
  • دانلود کتاب لاتین
  • توجه: در صورتی که فایل دارای ایراد است یا حقوق نویسنده رعایت نشده با ما تماس بگیرید

    گت بلاگز اخبار حوادث نامزدم در شب عقد،کیفم را زد که پول موادش را بدهد

    دختر 18 ساله ای که احساس می کرد با اشتباه پدر، کاخ آرزوهایش فرو ریخته است به کارشناس و مشاور اجتماعی کلانتری سپاد مشهد گفت: حدود هشت سالم بود که فهمیدم پدر و ما

    نامزدم در شب عقد،کیفم را زد که پول موادش را بدهد

    عبارات مهم : زندگی

    دختر 18 ساله ای که احساس می کرد با اشتباه پدر، کاخ آرزوهایش فرو ریخته است به کارشناس و مشاور اجتماعی کلانتری سپاد مشهد گفت: حدود هشت سالم بود که فهمیدم پدر و مادرم معتاد هستند مادرم بیماری سرطان داشت ولی نمی دانم پدرم چگونه معتاد شده است بود.

    به گزارش خراسان؛ در هر صورت من هم مجبور بودم مانند دو خواهر بزرگ تر از خودم در زمین های کشاورزی کار کنم تا هزینه های زندگی را تامین کنم به همین علت در مقطع ابتدایی ترک تحصیل کردم تا در فصل های متفاوت سرکار بروم.

    در همین شرایط دو خواهر دیگرم نیز که مدعی بودند کار مشکل دارند به مصرف مواد مخدر روی آوردند و آن ها نیز معتاد شدند. با وجود این مشاغل روزمزدی کفاف هزینه های زندگی را نمی داد آیا که در فصل زمستان و بهار زیاد روزها را بدون کار بودم به همین علت به کارگری در سالن ها و رستوران ها روی آوردم تا بتوانم مقداری از مخارج زندگی خانواده ام را تامین کنم.

    نامزدم در شب عقد،کیفم را زد که پول موادش را بدهد

    روزها به همین ترتیب سپری می شد تا این که چهار ماه قبل زمانی که شب از سرکار به منزل بازگشتم همه چیز متفاوت به نظر می رسید. منزل به هم ریخته بود و پدر و مادرم حال عجیبی داشتند. مادرم گفت، سریع حاضر شو که باید به یک مهمانی برویم. من هم شام نخورده لباس های تمیزی پوشیدم و به همراه خانواده ام به راه افتادم. هنگامی که وارد منزل میزبان شدیم تعداد زیادی از اقوام نزدیکمان آن جا بودند. با آن که هیچ وقت پدرم در مهمانی های خانوادگی شرکت نمی کرد و من هم همه فامیل را در یک مهمانی ندیده بودم، همچنان با تعجب به اطراف می نگریستم تا این که با اشاره پدرم داخل اتاقی رفتم که مادرم آن جا بود.

    او چادر سفیدی را سرم کرد و گفت: قرار است امشب ازدواج کنی! بنابراین حواست را جمع کن تا آبروریزی نکنی.

    دختر 18 ساله ای که احساس می کرد با اشتباه پدر، کاخ آرزوهایش فرو ریخته است به کارشناس و مشاور اجتماعی کلانتری سپاد مشهد گفت: حدود هشت سالم بود که فهمیدم پدر و ما

    از شدت شرم و وحشت سرسفره عقد نشستم بدون این که به همسر آینده ام نگاهی بیندازم درست مثل ازدواج های یک قرن پیش بود با این تفاوت که هنگامی که همه مهمان ها رفتند و نگاهم به همسرم افتاد احساس کردم پدرم مرا به مبلغی فروخته است آیا که قیافه ظاهری همسرم داد می زد که او آلودگی شدیدی به مواد مخدر دارد و به همین علت بدون رضایت من و با این برنامه ریزی ناگهانی ، مرا سر سفره عقد نشاندند.

    وقتی همان شب اول مراسم عقدکنان، همسرم پول موادش را از داخل کیف من دزدید، تازه فهمیدم که از چاله به چاه افتاده ام همه خانواده همسرم قاچاق فروش هستند و به تازگی نیز برادر، شوهرخاله و پسرخاله اش به اتهام خرید و فروش مواد مخدر دستگیر شده است اند.

    نامزدم در شب عقد،کیفم را زد که پول موادش را بدهد

    واژه های کلیدی: زندگی | معتاد | مهمانی | خانواده | اخبار حوادث


    دانلود


    دانلود فایل ها

    نویسنده : blogzz

  • کتاب زبان اصلی J.R.R
  • دانلود رایگان کتاب از آمازون
  • تکست بوک
  • خرید کتاب انگلیسی
  • خرید کیندل آمازون
  • کتاب زبان اصلی
  • خرید کتاب زبان اصلی دانشگاهی
  • باکس کتاب
  • مانگا زبان اصلی
  • قیمت چاپ کتاب PDF
  • چاپ مانگا
  • رفتن به نوار ابزار